۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

یک قصه با لهجه رشنابدری

یک قصه با لهجه رشنابدری و ترجمه آن (از وبلاگ رشنابدر)

مردم طالقان به زبان تات صحبت ميکنند . اين زبان در روستاهای واقع در دامنه جنوبی البرز
مرکزی رواج دارد و از روستايی به روستای ديگر با لهجه و گويش متمايزی تکلم ميشود.
برای آشنـائی بيشتر شـما نقل يک قصه با لهجه روشنـابدری همـراه با ترجـمه آن خالی از
لطف نخواهد بود .

قصه oosona
يك گنجشكی بود كه يك مادر بزرگ پيری (پير ماما) داشت
ye choochok ba koo ye piremAmA dAsht
يك روز كه گنجشك مشغول بازی بود تيغی به پايش رفت.
ye rooz koo choochok doba vAzi mikord pAsh tikhAsha
گنجشك نزد پير ماما رفت تا تيغ را از پايش بيرون بياورد
choochok boshsha phiremAmAei var tA pAshi tikha darora
پير ماما گفت چشمهای من خوب نمی بيند
piremAmA boogoot mini choshman soo nodAra
اگر ميخواهی تيغ را ببينم و از پايت بيرون بياورم بايد برای من شير بياوری
aga mikhAy pAti tikha beinomo Ana darorom bAyad mini ba shir biori
گنجشك پيش بز رفت choochok boshsha bozi var
بز بز به من شير بده boz boz mona shir hAdin
بز گفت تو به من برگ داده ای ؟ to mona volg hAdAei
گنجشك پيش درخت رفت
choochok boshsha dAri var
درخت درخت به من برگ بده dAr dAr mona volg
درخت گفت تو به من آب داده ای ؟ to mona ov hAdAei
گنجشك پيش جوی رفت choochok boshsha jooei var
جوی جوی به من آب بده joo joo mona ov
جوی گفت تو من را لايروبی كرده ای ؟ to mona dar kordei
گنجشك پيش آهنكر رفت choochok boshsha Ahongari var
آهنگر آهنگر به من بيل و كلنگ بده Ahongar Ahongar mona bilo koleng
آهنگر گفت تو به بچه های من تخم مرغ داده ای؟ to mini vachAna morghAne hAdAei
گنجشك پيش مرغ رفت choochok boshsha korgi var
مرغ مرغ به من تخم مرغ بده korg korg mona morghAne
مرغ گفت تو به من دانه داده ای ؟ to mona dAn hAdAei
گنجشك پيش خرمن رفت choochok boshsha kharmani var
خرمن خرمن به من دانه بده kharman kharman mona dAn
خرمن گفت تو من را جارو كرده ای ؟ to mona jAroo kordei
گنجشك پيش كوه رفت choochok boshsha koohi var
كوه كوه به من جارو بده kooh kooh mon jAroo
كوه گفت بچين و ببر بچين و ببر kooh boogoot bichchino bebar bichchino bebar
گنجشك جاروها را چيد و با آن خرمن را جارو كرد
choochok jArooAna bichchio Ani hamrA kharmana jAroo kord
از خرمن دانه ها را جمع كرد و به مرغ داد kharman da dAna jame kord hAdA korga
از مرغ تخم مرغ گرفت و به بچه های آهنگر داد
korg da morghAne hAgit hAda Ahongari vachAna
از آهنگر بيل و كلنگ گرفت و جوی را لايروبی كرد
Ahongar da bilo koleng hAgito joo ra dar kord
در جوی آب جاری شد و درخت سيراب شد joo da ov biAma dAr ov bokhord
درخت برگ داد dAr volg hAdA
برگها را چيد و به بز داد
volgAna bichchi hAdA boza
بز شير داد و شير بز را دوشيد boz shirvAr gerdi bozi shira bo odoosht
شير را به پير ماما داد shira hAdA piremAmA ra
پير ماما شير را خورد و چشمانش بينا شد
piremAmA shira bokhord choshmAnoshi soo biAma
تيغ پای گنجشك را بيرون آورد choochoki pAei tikha darord

آ = A

ترجمه کلمات
قصه - داستان - افسانه oosona
يك ye
گنجشك choochok
بود ba
كه koo
درحال.....بود - مشغول.....بود - داشت doba
بازی vazi
می كرد mikord
پايش - پای او pAsh
تيغ tikh
فرو رفت hAsha
تيغ رفت tikhAsha
رفت boshsha
سمت - طرف - پيش var
درآورد - بيرون بياورد - خارج كند darora
گفت boogoot
چشم choshm
چشم ها choshmAn
بينايی - ديد soo
ندارد nodAra
اگر aga
ميخواهی mikhAy
.... پايت ..... pati
را - به a .....
ببينم beinom
درآورم - بيرون بياورم - خارج كنم darorom
آن را Ana
مال من mini
برای ba
برای من mini ba
بياوری biori
من mon
به من mona
بده hAdin
برگ volg
داده ای hAdaei
درخت dAr
آب ov
جوی joo
لايروبی كرده ای dar kordei
آهنگر Ahongar
كلنگ koleng
بچه vachcha
بچه ها vachchAn
تخم مرغ morghAne
مرغ korg
دانه dAn
بچين bichchin
چيد bichchi
همراه - با hamrA
با آن Ani hamrA
جارو كرد jAroo kord
از da
دانه را dAna
به مرغ korga
داد hAdA
گرفت hAgit
لايروبی كرد dar kord
آمد biAma
خورد bokhord
آب خورد - سيراب شد ov bokhord
پر شير - شير ده shirvAr
شد gerdi
دوشيد boodoosht
را ra
آمد biAma
بينا شد soo biAma
درآورد - بيرون آورد - خارج كرد darord

هیچ نظری موجود نیست: